بر جای خود جنبیدن. - لغ شدن تخم مرغ و میخ کوفته و هندوانه و جز آن، جنبیدن و گاه جنبانیدن آواز دادن آن. - لغ شدن دندان، جنبان شدن آن. سست شدن ریشه آن و جنبیدن با محرکی
بر جای خود جنبیدن. - لغ شدن تخم مرغ و میخ کوفته و هندوانه و جز آن، جنبیدن و گاه جنبانیدن آواز دادن آن. - لغ شدن دندان، جنبان شدن آن. سست شدن ریشه آن و جنبیدن با محرکی
دوشن شدن درخشان گشتن روشن شدن درخشان شدن: (چو از عکس رخ آیینه حور ملمع شد فضای چرخ اخضر) (اختیار الدین روزبه شیبانی . لباب الالباب. نف. 60)، رنگارنگ شدن، پوشیده شدن روی فلز کم قیمت با فلز گرانبها تر
دوشن شدن درخشان گشتن روشن شدن درخشان شدن: (چو از عکس رخ آیینه حور ملمع شد فضای چرخ اخضر) (اختیار الدین روزبه شیبانی . لباب الالباب. نف. 60)، رنگارنگ شدن، پوشیده شدن روی فلز کم قیمت با فلز گرانبها تر